روايت دارد كه امام زمان صلواتاللهعليه كه ظهور فرمود، ميفرمايد: «أَلا يَا أَهلَ الْعَالَم»، پنج ندا ميكند به اهل عالَم، بدون هيچ دستگاهي و اختراعي و اينها، «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً»؛ به هر كسي به لغت [و زبان] خودش ميرسد. اين فرق بين اين اعجاز و بين آن كارهايي كه با اسبابچيني درست ميشود، اين طور است.
گفت آسيد حسن نامي بوده در نجف از مدرسين و در فشار اقتصادي واقع ميشود، ميگه خيلي خوب من چهل روز يك عريضهاي مي نويسم براي امام زمان يا توي آب مي اندازم يا اينكه توي گوشه اتاق ميزارم بالاخره، جايي ميزارم اون را تا روز چهلم، روز چهلم كه شد حالا من يادم نيست، كه امروز روز چهلم است، ديدم به ما از پشت سر يه خطابي شد آقاي آسيد حسن، گفتم كه درِ خانه بسته است، درْ خانه جز من كسي نيست، قطعا اين خيال است. يه قدري صبر كردم، گفت آقاي آسيد حسن پسر اسيد حسين، مثلا اسم پدر منم برد، گفتم نه ديگه اين خيال نيست، اين اسم پدر منم ميدانه اين، متوجه شدم به اون طرف كسي را نديدم. در عين اينكه كسي را نميديدم اين صوت را شنيدم: «شما گمان ميكنيد ما از حال شما مطلع نيستيم، شما خيال ميكنيد ما نميدانيم شما در چه حالي هستيد؟» همينكه اين را شنيدم كانه رفع حاجتم شد، هيچ كانه احتياج ندارم، به همين شنيدن اين كلام.
ما معرفتمون ناقصه، ما عينك ما يك تاري دارد، و الا اونا كه ما را ميبينند كه؛ بالاخره و علي هذا به حسب ظاهر، ما كارمون خرابه.
دانلود